به گزارش مشرق، وي درباره تحولات اين کشور گفت: ايران کشوري مقتدر و صاحب نفوذ در منطقه است که آن را به واقعيتي با شرايط خاص تبديل کرده است. يعني اينکه اين شرايطي که ايران در عراق دارد همچنان ادامه پيدا خواهد کرد.
وضع جديد عراق پس از تشکيل دولت، سفر علي اکبر صالحي، سرپرست وزارت امور خارجهمان به عراق و بازگشت مقتدا صدر پس از چهار سال از ايران به نجف اشرف، اين کشور را همچنان در صدر اخبار قرار داده است. به همين بهانه، خبر گفت وگويي با حسن داناييفر، سفير جمهوري اسلامي ايران در عراق انجام داده است.
آخرين تحولات عراق با توجه به مذاکرات مالکي براي تشکيل دولت و اعلام نشدن سه وزير امنيتي را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
با توجه به فضايي که دولت در آن شکل گرفت و مالکي مجبور شد تعدادي از وزارتخانهها را بدون وزير معرفي کند، اين طور که احساس ميشود، فرايند دولت و دولتسازي تمام شده و وارد مراحل بعدي شدهاند. فضايي که ما اين جا احساس ميکنيم و با ملاقاتهايي که با وزرا داريم اين چنين فضايي را نشان ميدهد. درباره سه وزارتخانه اي که اشاره کرديد نيز بايد بگويم که افراد و اشخاص مختلفي مشخص شدهاند و گمان ميکنم هر زمان که لازم شود آنها را معرفي خواهند کرد. قبلاً براي اين کار يک تا دو ماه زمان پيشبيني کرده بودند که من فکر ميکنم در موعد مقرربه نتيجه برسند. افراد را هم تقريبا نهايي کردهاند.
ممکن است نام آنها را بگوييد.
متأسفانه نه. من از قول کسي نميتوانم صحبت کنم و نميشود هم به کسي اشاره کنم اما بر حسب فضايي که اينجا وجود دارد اخباري که ميرسد به نظر ميرسد که افراد مشخص شده مناسب اين سمت ها هستند.
تکليف شوراي عالي سياستگذاري هاي استراتژيک چه ميشود؟
بر سر شوراي سياستهاي استراتژيک در ديداري که ميان مالکي و اياد علاوي و ابراهيم جعفري در منزل ابراهيم جعفري صورت گرفت گويا اصول و نکات باقيمانده شوراي عالي سياستگذاري نهايي شده است. فضاي رسانهاي نيز به اين سمت و سو است و به نظر ميرسد که با هم به توافق رسيدهاند.
عدهاي بر اين اعتقادند که پستي که براي اياد علاوي ايجاد شده در حقيقت براي محدود کردن اختيارات نخستوزيري و شخص مالکي است. آيا واقعاً چنين است؟
آنچه ما خبر داريم بر اساس اصول و قواعدي که فراکسيونهاي عراق بر اين تأکيد داشتهاند و اکنون هم دارند بنا بر اين بوده که کسي در امور اجرا وارد نشود، ربطي هم به نام افراد ندارد. يعني شواري عالي سيتاستگذاري صرفاً يک شوراي سياستگذاري باشد با اين مکانيسم که اگر صد در صد اعضا راي دادند، لازم الاجرا است درغير اين صورت موازي کاري با پارلمان ميشود به اين معنا که اين شورا بيش از آن چيزي که به قوه اجرايي کار داشته باشد به نظر ميرسد بيشتر با سياستها کار دارد چرا که ميخواهد سياستگذاري کند و بر مبناي سياستگذاريهايي که در آنجا مصوب ميشود قوه مجريه وظيفه اجرا را داشته باشد. مکانيسم اين گونه تعريف شده است که اگر صد در صد اعضا رأي بدهند دولت موظف است آن را اجرا کند، اگر پارلمان هم اعتراضي داشت، آن ديگر موضوع ديگري ميشود. اگر 80 درصد رأي دادند بايد اين موضوع مورد مناقشه قرار بگيرد و به پارلمان ارجاع داده شود. به نظر ميرسد که بيش از اين با قوه مجريه کار داشته باشد نوعي موازي کاري با قوه مقننه ميشود.
با جايگاهي که علاوي دارد روابط ايران با اياد علاوي چگونه خواهد بود؟ بخصوص اينکه ايشان صاحب منصب است و از ارکان قدرت عراق محسوب ميشود اگرچه هنوز جسته و گريخته عليه ايران صحبتهايي ايراد ميکند؟
من فکر ميکنم در روزهاي اخير بسياري از مواضع ترميم شده و با گذشته متفاوت شده است. گو اين که جلساتي که ما نه با ايشان بلکه با ديگر همکاران اياد علاوي داشتيم همگي تأکيد بر همکاري و کار با جمهوري اسلامي ايران به عنوان يکي از کشورهاي مهم منطقه و همسايه عراق داشته اند. جلسهاي که من با افراد مختلف العراقيه مثلا با رافع العيساوي داشتم بر روي همکاري و توسعه مناسبات با جمهوري اسلامي ايران تأکيد شد. الآن هم کساني که از العراقيه در دولت عراق پست وزارت گرفتهاند روابطشان با ما خيلي خوب و جدي دنبال ميشود.
برخي رسانههاي عربي بازگشت مقتدا صدر به عراق را بنوعي پيام هشدار به جريانهاي سني اين کشور از جمله العراقيه و طيفهاي همراه با آمريکا دانستهاند. نظر شما در اين زمينه چيست؟ا
اولاً که بازگشت مقتدا صدر طبيعي است. ايشان بايد تلاش کند در مسألهاي که رهبري آن را بر عهده گرفته حضور داشته باشد. جريان صدر يکي از احزاب مؤثر و بزرگ در عراق است که تعداد کرسيهايي که در پارلمان در اختيار دارد نزديک به 41 کرسي است که کرسيهاي کمي نسبت به ديگر احزاب عراقي نيست. از اين رو طبعاً بايد ايشان خودشان در عراق حضور داشته باشد و مسائل را دنبال کند. از اين بابت هم که پرسيديد، ايشان هر کجا که باشد همين مسائل مطرح است چه در نجف باشد چه در قم. حالا هم ايشان به عراق بازگشته و اسقبال بسيار خوبي از ايشان شده که مورد توجه تمام رسانهها بود. سخنراني ايشان را تقريباً اکثر رسانههاي داخل عراق و برخي رسانههاي خارج از عراق پخش کردند.
صدر ابتدا از مخالفين مالکي بود اما اکنون از حاميان مالکي است، برخي بر اين اعتقادند که بازگشت او باعث تقويت جايگاه او مي شود نظر شما چيست؟
به هر حال اين جريانها با يکديگر توافقاتي داشتهاند و ائتلاف کردهاند. در مرحله اول ائتلاف، صدريها به مالکي راي دادند که نقش صدريها تعيينکننده بود و بعد از آن هم در مراحل بعدي براي تشکيل دولت آنها در کنار هم بودند. در آينده هم فکر ميکنم کنار هم باشند، از صحبتهاي مقتدا صدر نزد هوادارانش نيز اين گونه برداشت ميشود که ايشان بر حمايت از دولت، قانوني عمل کردن و هماهنگ بودن با دولت تأکيد دارد. طبعاً اگر اين گونه باشد تقويت جايگاه دولت کنوني محسوب ميشود.
آيا بازگشت مقتدا صدر به عراق تأثيري بر افزايش نفوذ ايران در عراق خواهد داشت؟
ايران کشوري مقتدر و صاحب نفوذ در منطقه است که آن را به واقعيتي با شرايط خاص تبديل کرده است. در عراق اين شرايط همچنان ادامه خواهد داشت. يعني اينکه اين شرايطي که ايران در عراق دارد همچنان ادامه پيدا خواهد کرد.
مقتدا صدر در سخنراني روز شنبه در نجف اشرف بر استمرار مقاومت حتي به صورت مسلحانه تأکيد کرد. برخي با استناد به اين سخنراني اين گونه برداشت کردهاند که مواضع او نسبت به گذشته تغيير چنداني نکرده است. نظر شما چيست؟
ببينيد اکثر رهبران عراقي با اشغال مخالفند. من بعيد ميدانم يک رهبر عراقي يافت شود که بپذيرد کشورش در اشغال بيگانه باشد و آن را تأييد کند. بيشک ايشان هم به عنوان يکي از رهبران تأکيدش بر اين است که ما راضي نيستيم کشور در دست اشغالگران باشد، اين طبيعي است. به ذهن من نميتواند خطور کند که يکي از رهبران عراقي روزي بگويد که اشکالي ندارد کشورم در اشغال باشد…
پرسش من اين است که او بر مقاومت مسلحانه تأکيد دارد؟
نه؛ مقاومت مد نظر ايشان اين است که نيروهايي که کشورشان را اشغال کرده اند بايد بيرون بروند. اگر کسي در اين زمينه بخواهد اقدامي بکند و اسم آن را بگذاريم مقاومت آن بحث ديگري است اما هر کس که کشورش اشغال شده حق دارد از آن کشور که کشورش را اشغال کرده بخواهد کشورش را ترک کند. اگر رفت که رفت اگر نرفت به هر حال مجبور است به هر شکلي آن را وادار به خروج از کشورش کند. به هر صورت اشغالگر از نظر هر کشوري که اشغال شده، اشغالگر است. به نظر ميرسد که اين موضوع فقط مختص به ايشان نباشد که با اشغالگر مخالف باشد.
با توجه به وجود جريانهاي منشعب شدهاي از جيش المهدي چون عصائب اهل حق که در بغداد و ديگر مناطق عراق مستقرند و وجود خود جيش المهدي، آيا گمان ميکنيد باز هم درگيرياي ميان ارتش آمريکا و اين جريانها به وجود بيايد؟
ببينيد الآن که امريکاييها در حال کمرنگ کردن حضورشان در عراق هستند. ولي در همان راستا اگر اشغالگر بخواهد اشغالش را ادامه دهد بعيد نيست که اين اتفاق بيفتد. ولي گمان نميکنم در شرايط کنوني شاهد چنين حوادثي باشيم.
ميدل ايست آن لاين به هنگام بازگشت مقتدا صدر به عراق تحليل کرد که وي با دريافت تضمينهايي از مقام معظم رهبري به عراق بازگشته است. اين تضمينها چه نوع تضمينهايي است؟
اين سؤال را از مقتدا صدر بپرسيد. چون ايشان يک رهبر عراقي است، رهبر يک جرياني است که آمده در کشورش براي جريانش کار کند و آن را اداره کند، ايشان بايد جريانش را اداره کند. ايشان يکي از روحانيون و علماست و علما کارهاي زيادي دارند. اين تحليل آن پايگاه خبري است. اگر آن پايگاه خبر يا تحليلي از خودش ساخته يا اگر از جايي چيزي شنيده است ما به عنوان سند نميتوانيم از آن ياد کنيم و پيرامون آن نظر بدهيم.
در ايران خبري منتشر شد مبني بر اينکه صالحي در سفر به عراق پيامي را به سه مرجع بزرگ شيعي يعني آيت الله سيستاني، آيت الله حکيم و آيت الله فياض رساندند. ميتوانيد به ما بگوييد محتواي پيام چه بود؟
نه؛ ايشان حامل پيامي نبود و در واقع ابلاغ سلام بود. چون در همان موقع که ما در نجف بوديم پس از آنکه از خانه آيت الله سيستاني آمديم بيرون يکي از خبرنگاران سؤال کرد و صالحي گفت که من سلام مقام معظم رهبري و مسؤولان ايران را به اطلاع حضرت آيت الله رساندم. در ديدارهايي که با مراجع ديگر هم داشتيم همين ابلاغ سلام بود نه پيام. برخي خبرگزاريها اين سلام را تبديل به پيام کردند. البته بلافاصله همين خبرگزاريها اين پيام را تصحيح کردند و نوشتند سلام. اما اگر منظور پيام تبريک تشکيل دولت باشد، پيام به همه دولتمردان بود. از بغداد تا نجف در هر ملاقاتي که در حدود 11 ملاقات بود، تماماً پيام تبريک مسؤولان نظام به مسؤولان عراقي مبني بر تشکيل دولت بود. در حضور مراجع نيز هم تبريک و هم سلام بود که البته بيشتر سلام مسؤولان و مقام معظم رهبري بود.
استقبال عراقيها از صالحي نسبت به متکي تفاوتي داشت؟
از آن جا که من بارها در اين ديدارها بوده ام خيلي تفاوتي در اين زمينه حس نکردم. چون من در ملاقاتها و ديدارهاي متکي همراه ايشان بودم و در ديدارها و ملاقاتهاي صالحي هم بودم چيزي حس نکردم؛ مثلاً در يکي از سفرهايي که با متکي به عراق آمديم و به يک سال و نيم پيش در سال 88 باز ميگردد ايشان هم با نخست وزير، هم با رئيس جمهوري، هم با رئيس پارلمان که آن موقع اياد سامرايي بود ملاقات کردند. با هوشيار زيباري هم که ديدار داشتند. در نجف هم که بوديم همين ملاقاتهاي چهارگانه صورت گرفت اما شرايط فعلي بگونهاي متفاوت با زمان متکي است، به هر حال عراقيها بعد از آنکه يک دوره بسيار سخت و طولاني را طي کردند، اکنون از نشاط زيادي برخوردارند که احتمالاً اين نشاط در حين برخورد با صالحي نمايان بوده است که البته مختص ايشان نيست کما اين که يکي دو روز قبل از آن نيز مسؤولان ديگري از کشورهاي ديگر مثل عمرو موسي آمده بودند که به همين صورت بود اما در کل هميشه مسؤولان عراقي از مسؤولان ايراني خوب و با محبت استقبال کردهاند.
با توجه به استقبال خوبي که از صالحي در عراق شد آيا گمان ميکنيد در آينده تغييري در روابط عراق با کشورهاي عربي بخصوص عربستان سعودي حاصل شود؟
من فکر ميکنم عراق در مسير گسترش روابط با تمام همسايگانش است.